ماجرای هواپیمای اوکراینی: ابهامات و شفاف سازی

monty


این بخش دوم از یک سلسله مقاله است که با محاسبه وجوه مختلف ماجرای هواپیمای اوکراینی را روشن میکنند. در مقاله قبلی ما (ضمن مکانیابی دوربینهایی که مقاطع مهم حادثه را ثبت کرده بودند) به تعیین موقعیتهای هواپیما در هر فاز پروازش پرداختیم، و بویژه موقعیت (کلیدی) آن به هنگام انفجار موشک آخر در مجاورتش را با دقت لازم محاسبه کردیم. در این مقاله ما مکان (تقریبی) سامانه پدافندی به هنگام شلیک موشک را می یابیم و زمانبندی ردیابی هواپیما توسط این سامانه را معین میکنیم.





این نتایج پایه های مناسبی در اختیار ما میگذارند تا (در مقالات بعدی) به یک پرسش که ذهن ما را درگیر کرده بپردازیم: آیا روایت رسمی صحیح است و (دقیقا) دو موشک از یک آتشبار شلیک شده و هر دو به هواپیما اصابت کرده اند و بویژه آیا موشک اول این آتشبار باعث بلافاصله از کار افتادن تجهیزات ثبت موقعیت و در نهایت سقوط هواپیما بوده است؟





شاخصهای مهم سامانه TOR-M1





ما اینجا قصد نداریم تمام جزییات فنی این سامانه را شرح دهیم، بلکه به بیان شاخصهایی بسنده میکنیم که برای منظور ما مهم هستند. با وجود این برای اینکه خوانندگان تصوری داشته باشند که ما در مورد چه چیزی صحبت میکنیم میتوانند نگاهی به ویدئوی کوتاه زیر بیاندازند؛ البته ویدئوهای دیگر و اطلاعات کلی را علاقمندان میتوانند در اینترنت بیابند، ما این ویدئو را بیشتر بدین جهت انتخاب کرده ایم که نشان میدهد دقیقا چه مدلی دراختیار سپاه است:






https://www.youtube.com/watch?time_continue=120&v=rLfmNOOBYLE&feature=emb_logo
سامانه TOR-M1 در اختیار ایران




آنچه برای محاسبات ما اهمیت دارد اطلاعات دقیق در مورد شاخصهای پروازی موشکهای این سامانه است. این اطلاعات را ما از منابع دانشگاهی روسی اتخاذ کرده ایم، بویژه نمودار پایین گره گشاست:





اطلاعات پروازی موشک سامانه TOR-M1

این مدل موشک سه فاز پروازی دارد: در فاز اول (مدت حدود چهار ثانیه) پیشرانه در حالت «استارت» فعال است و باعث میشود که موشک به شدت شتاب گیرد و به سرعت حداکثری (حدود ۸۵۰ متر بر ثانیه) برسد. در این فاز نور پیشرانه حداکثر درخشندگی را دارد.
در فاز دوم (مدت حدود ۸ ثانیه) پیشرانه در حالت «پیمایش» (پایداری سرعت) فعال است - گر چه شتاب در این فاز کمی منفی میشود. در پایان این فاز سرعت موشک حدود ۸۰۰-۷۰۰ متر بر ثانیه است (برحسب تراجکتوری لازم برای رسیدن به هدف). این توضیح میدهد که چرا در ویدئوی سوم (به مقاله قبلی مراجعه کنید) نور هر دو موشک چند ثانیه پس از شلیک ضعیفتر میشود.
سرانجام اگر موشک تا کنون به هدف نرسیده باشد وارد فاز سوم (بدون پیشرانه) میشود، که در آن سرعتش متناسب با مقاومت هوا دائما کاهش می یابد. حدود ۶ ثانیه بعد موشک به مرز برد عملیاتیش میرسد (حدود ۱۲ کیلومتر). این توضیح میدهد که چرا در ویدئو نور پیشرانه موشک اول حدود ۱۲ ثانیه پس از شلیک محو میشود.





در نمودار فوق پروفایل سرعت پایین (با افت سرعت بیشتر) مربوط به اهداف مانور دهنده و پروفایل بالا مربوط به اهدافی است که مانور نمیدهند. در مورد ما هواپیمای مسافربری مسلما «مانور» نمیداده، پس ما قاعدتا باید پروفایل «سریعتر» را در نظر بگیریم. در ادامه ما محاسبات را بر این مبنا انجام میدهیم؛ ولی در موارد مقتضی ذکر میکنیم که چه تغییری حاصل میشد اگر با پروفایل «کندتر» (یعنی با کوچکترین اعداد در نمودار) محاسبه میکردیم. این نمودار انقدر دقیق ترسیم نشده که بتوان صرفا از روی آن به اعداد کاملا دقیق رسید (که البته در عمل بی معنی هم بود)، ولی در کنار سایر داده ها در همان منبع میتوانیم عجالتا یادداشت کنیم که این موشک (با پروفایل «سریعتر») پس از ۴ ثانیه حدود ۱۷۰۰ متر، پس از ۱۲ ثانیه حدود ۸۳۰۰ متر، و پس از ۱۸ ثانیه حدود ۱۲۴۰۰ متر مسافت طی میکند.





مکانیابی محل استقرار سامانه





ما در یک مقاله دو روز پس از سانحه موقعیت سامانه را تخمین زده بودیم، و این نتیجه هنوز بدون اختلاف عمده ای معتبر است. ما اینجا میخواهیم دقیق نشان دهیم که چگونه میتوانیم به جواب صحیح برسیم و آن را راستی آزمایی کنیم.





ابتدا ما با استفاده از مشاهدات دوربینها (به مقاله قبلی مراجعه کنید) یک تخمین «بصری» عرضه میکنیم و سپس با محاسبه بر مبنای شاخصهای موشک به تدقیق آن میپردازیم.





در ویدئوی اول مشکل بتوان از حرکت خود موشک چیزی بیش از یک تخمین کلی از زاویه آن نسبت به ساختمانها دست آورد، که با در نظر گرفتن چینش آنها جهت کلی از (شمال) غرب به (جنوب) شرق را بدست میدهد. مشاهده ای که ما را پیشتر میبرد این است که هواپیما بعد از انفجار موشک ابتدا چند لحظه به جهت قبلی اش ادامه میدهد و آنگاه ساعت گرد میچرخد. از آنجا که ما جهت قبلی هواپیما را (با حداکثر چند درجه خطا) می دانیم میتوانیم زاویه جهت موشک به جهت هواپیما (صرفا مولفه های افقی) را تخمین بزنیم و اینگونه به یک تخمین برای سمتی که موشک از آن می آید برسیم. ما وضعیت را ابتدا سه بعدی تجسم میکنیم و سرانجام به یک امتداد (تقریبی) روی نقشه میرسیم:









در ویدئوی دوم مشاهده میکنیم که موشک طوری حرکت میکند که مولفه افقیش با فاصله کمی از (چراغ) تاسیسات بالای تپه میگذرد و زاویه کوچکی با خط دید دوربین به آن نقطه میسازد. ما وضعیت را سه بعدی تجسم میکنیم و به یک امتداد (تقریبی) روی نقشه میرسیم:





مشاهدات بالا در ویدئوی اول و دوم این نقص را دارند که احتمال خطای بصری چند (مثلا ۱۰، ولی نه ۳۰) درجه ای در آنها زیاد است. ولی حتی اگر خود جهت حرکت صحیح تشخیص داده شده باشد نمیتوان اطمینان داشت که موشک در مسیرش (کمی) تغییر جهت نداده باشد، یعنی امتداد جهت حرکت موشک در چند ثانیه مشاهده شده ما را لزوما (دقیقا) به نقطه شلیک نمی رساند (این نکته را در تصویر سه بعدی بالا با یک خمیدگی کوچک در میانه مسیر موشک نمایش داده ایم).





ویدئوی سوم این مزیت را دارد که ما مستقیما محل شلیک موشک را تشخیص میدهیم. این که ما خود موشک را به هنگام شلیک نمی بینیم اهمیت چندانی ندارد، چون ما نور روشن شدن پیشرانه را مشاهده میکنیم؛ و حدود یک ثانیه بعد (شعله پیشرانه) خود موشک را هم میبینیم، و از نمودار بالا میدانیم که این موشک در ثانیه اول فقط حدود ۲۰۰ متر جابجا میشود.





برای ترسیم صحیح امتداد ما از چند سازه کوچک با شکل «فانتزی» در محوطه تفریحی مجاور کمک میگیریم، چرا که آنها درست کنار این امتداد قرار میگیرند. ما در یک تصویر هوایی این سازه ها را پیدا میکنیم و خطی را درست از کنار آنها گذر میدهیم و به این ترتیب به یک امتداد نسبتا دقیق روی نقشه به سوی محل شلیک موشک میرسیم:





سرانجام ببینیم که اشتراک این امتدادها ما را به چه ناحیه ای میرساند؛ البته ما باید کمبود دقت ممکن را هم در نظر بگیریم و به این خاطر به جای خط از «زاویه» استفاده میکنیم:





ناحیه محتمل برای محل شلیک موشک (آخر) بر مبنای مشاهده دوربینها

حال که یک تخمین مناسب از ناحیه مورد نظر داریم با محاسبه به محدود کردن بیشتر آن میپردازیم. موشک دوم در ویدئو از شلیک تا انفجار حدود ۱۱.۴ ثانیه در راه است، با استفاده از نمودار ابتدای مقاله برای مسافت (کل) طی شده عددی بین ۷۸۰۰ تا ۷۹۰۰ متر بدست می آید. ما اینجا فاصله افقی را لازم داریم، پس باید تفاوت ارتفاع بین نقطه شلیک و نقطه انفجار را بدانیم. ارتفاع ناحیه ای که بالاتر به عنوان مجموعه کاندیداهای محل شلیک مطرح است کمابیش ۱۱۵۰ متر از سطح دریاست. ارتفاع هواپیما به هنگام انفجار موشک آخر را در مقاله قبلی حدود ۲۷۰۰ متر از سطح دریا تخمین زده بودیم، که اختلاف ارتفاعی حدود ۱۵۵۰ متر به دنبال دارد. به این ترتیب برای فاصله افقی عددی بین ۷۶۵۰ و ۷۷۵۰ بدست می آید. ما فعلا عدد ۷۷۰۰ را مبنا قرار میدهیم، ولی با این تذکر که خطایی در حد ۲۰۰ متر را نمیتوان بعید دانست (عواملش را پایین تر توضیح میدهیم).





اکنون ما میتوانیم یک دایره با این شعاع و به مرکز (نقطه زیر) محل انفجار موشک آخر ترسیم کنیم (دایره بنفش) و ببینیم به کجا میرسیم:





مکانیابی سامانه TOR-M1 بر مبنای پروفایل پروازی موشکهایش

همینطور که می بینید فقط یک گوشه کوچک از یک محوطه نظامی (گزینه میانی از سه محوطه نظامی در تصویر بالا - به علامت گذاری TOR-M1 توجه کنید) و مقادیری «کوه و کمر» باقی میماند. ولی آیا با اطمینان کافی به جواب رسیده ایم؟ چون یک دایره با مرکز و شعاعش به شکل نهایی تعیین میشود هر اشتباهی باید در این دو شاخص باشد. تغییر مرکز دایره یعنی جابجایی محل انفجار موشک آخر؛ این موضوع مقاله پیش بود و ما اینجا آنرا دوباره از ابتدا باز نمیکنیم، فقط یادآوری میکنیم که آن مکانیابی به احتمال قریب به یقین بیش از چند صد متر و به احتمال قوی بیش از دویست متر خطا ندارد، وگرنه به ناهمخوانی جدی با داده ها می انجامد.
تغییر شعاع دایره نیز اصولا فقط از سه راه زیر ممکن است:





  1. تخمین ما از ارتفاع هواپیما به هنگام این انفجار (۲۷۰۰ متر) ممکن است نادقیق باشد. اگر ما عدد ۲۴۰۰ (یعنی آخرین ارتفاع مخابره شده) را مبنا قرار میدادیم شعاع دایره حدود ۵۰ متر بزرگتر میشد.
  2. اندازه گیری زمان حرکت موشک ممکن است نادقیق باشد. ولی از آنجا که اندازه گیری به روش «فریم به فریم» انجام شده و دیگران هم مستقلا به همین عدد رسیده اند میتوان فرض را بر این گذاشت که حداکثر کسر کوچکی از ثانیه خطا دارد. یک خطای یک دهم ثانیه ای اینجا شعاع دایره را کمتر از ۱۰۰ متر تغییر میدهد.
  3. تعیین سرعت موشک ممکن است نادقیق باشد. ولی بسیار بعید است که اطلاعات کتب آموزشی روسی از موشکی که خودشان ساخته اند به طرز فاحشی غلط باشد (و مشاهدات دیگر همین اعداد را به خوبی تایید میکنند). برای نمونه ما یک بار هم محاسبات را با کمترین (به جای بیشترین) سرعت داده شده در نمودار ابتدای مقاله تکرار میکنیم؛ پایین تر نشان میدهیم که چگونه میتوان این قبیل فرضیات را تست کرد. با این فرض شعاع دایره حدود ۷۲۰۰ متر میشد (دایره سیاه در تصویر بالا).

ولی آیا راهی وجود ندارد که جواب را تست کرد؟ اینجا دوباره خود هواپیما به کمک ما می آید: در ویدئوی سوم ما مشاهده میکنیم که هواپیما در ثانیه ۱:۲۴ در همان امتدادی قرار میگیرد که موشک آخر ۷ ثانیه پس از شلیکش از آن میگذرد. چون موشک در این هنگام با سرعت بالا و زاویه بزرگ نسبت به دوربین حرکت میکند جابجایی در هر ثانیه کاملا مشهود است، برای مقایسه ما موقعیت موشک را یک ثانیه قبلش هم نمایش داده ایم، تصاویر زیر را ببینید (و به موقعیت چراغها توجه کنید):









این هم که ما در مورد هواپیما ثانیه ۱:۲۴ را انتخاب کرده ایم بی دلیل نیست: در این زمان هواپیما (برای نخستین بار) تنها حدود ۴۱ ثانیه پس از انفجار موشک آخر به وضوح در تصویر ظاهر میشود. از آنجا که ما میدانیم سرعت هواپیما هم در مقطع قبل از انفجارها و هم بعد از آنها کمی بیش از ۱۴۰ متر بر ثانیه بوده میتوانیم موقعیت هواپیما در این هنگام را نسبتا خوب تخمین بزنیم. نکته مهمتر اما این است که حتی اگر در این تخمین مقداری (معادل چند ثانیه) خطا داشته باشیم تاثیر چندانی ندارد، چون ما میدانیم که هواپیما در این هنگام در مجاورت «نقطه بازگشت» است (به مقاله قبلی مراجعه کنید)، یعنی با زاویه کوچکی به سمت دوربین حرکت میکند، پس اگر هم معادل چند ثانیه جلوتر یا عقبتر از تخمین قرار میداشت برای منظور ما تفاوت چشمگیری نداشت.





حالا دوباره به تصویر مربوط به مکانیابی بر میگردیم و نقطه ای که موشک را ۷ ثانیه پس از شلیکش انتظار داشتیم محاسبه میکنیم (که حدود ۴۲۵۰ متر از نقطه شلیک روی خط بنفش به سمت نقطه انفجار میشود) و در مییابیم که روی امتداد صحیح (از دید دوربین) قرار میگیرد. اگر ما لانچر را تنها چند صد متر دورتر یا نزدیکتر به این نقطه تخمین زده بودیم اکنون یک ناهمخوانی مشهود میشد.





با همین روش ما میتوانیم تست کنیم که آیا فرضی نظیر اینکه موشک با کندترین سرعت نمودار، ولی درعوض از نقطه ای نزدیکتر به هدف حرکت کرده قابل قبول است. برای نمونه ما گوشه شمال-غربی محوطه نظامی مجاور را به عنوان نقطه شلیک فرض میکنیم (تنها بخشی از این محوطه که به زحمت روی دایره سیاه قرار میگیرد). ما دوباره نقطه ای که موشک را (این بار با پروفایل جایگزین) پس از ۷ ثانیه انتظار داشتیم محاسبه میکنیم (که حدود ۴۱۸۰ متر از نقطه شلیک روی خط سیاه میشود - اینجا ما از این نکته سود میبریم که تا ثانیه ۷ تفاوت بین سریعترین و کند ترین پروفایل موشک فقط حدود صد متر است)؛ سرانجام نقطه حاصل (علامت فلش روی نقشه) را بررسی میکنیم و درمیابیم که این نقطه با امتدادی که دوربین ثبت کرده اختلاف مشهودی دارد، هر چند این اختلاف در اندازه ای نیست که (به تنهایی) چنین سناریویی را ناممکن جلوه دهد.





حالا که «کنج مان» را پیدا کرده ایم کمی هم آن اطراف پرسه بزنیم: ابتدا در همان گوشه ردهای «دور دور» کردن یک وسیله شنی دار با شعاع بزرگ را میبینیم، که احتمالا مربوط به تانکهایی است که آنجا منتظر تیپهای زرهی صدام بوده اند (و هنوز درجا دور زدن را یاد نگرفته بودند). با دنبال کردن رد پا به سمت شمال ما تعدادی «سوراخ موش» میبینیم، که گاهی موجودات موذی در آن لانه میکنند. و سرانجام ـ چون کاربرد اصلی این سامانه در آخرین لایه پدافندی تاسیسات ویژه در فاصله خیلی نزدیک است ـ ما در چند صد متری یک مجموعه از آنتنهای پارابولیک میبینیم، که البته هیچ ربطی به تله متری موشکهای بالیستیک ندارند:













زمانبندی رهیابی هواپیما توسط سامانه





یکی از کلیدیترین اطلاعاتی که در روزهای اول پس از سانحه درز کرد توسط خود فرمانده هوا-فضای سپاه در یک مصاحبه ارائه شد:





در آن لحظاتی که این اتفاق می‌افتد این سامانه مواجه می‌شود با هدفی در 19 کیلومتری که «کروز» تشخیص داده می‌شود.

سردار حاجی زاده

ما بلافاصله در یک مطلب کوتاه به اهمیت این عدد اشاره کردیم؛ نکاتی که سردار به آنها توجه نکرده بود (من جمله اینکه خود عدد ۱۹ کیلومتر امکان اینکه هدف تشخیص داده کروز باشد را منتفی میکرده است!)





موضوع از اینجا شروع میشود که سامانه پدافندی (اگر برآورد بالای ما از موقعیتش کمابیش صحیح باشد) از انتهای باند فرودگاه کمی بیش از ۲۵ کیلومتر فاصله (افقی) داشته است؛ و رادار نظارتی این سامانه قادر است هدفی در ابعاد یک بوئینگ ۷۳۷ را از این فاصله کشف کند، پس چرا ابتدا در ۱۹ کیلومتری؟
علت این است که بین محل این سامانه و فرودگاه تعدادی تپه وجود دارند که خط دید به فرودگاه را مسدود میکنند، پس هواپیما باید ابتدا مقداری ارتفاع کسب میکرده تا قابل رویت باشد، ولی دقیقا چقدر و هواپیما آن موقع کجا بوده؟





ما برای این مقطع موقعیت و ارتفاع دقیق هواپیما را (هر چند ثانیه یک بار) در اختیارداریم (داده های ADS)، پس از آنها کمک میگیریم:





هواپیما در موقعیتهای مختلف از دید سامانه پدافندی

آنچه مسلم است اینکه از یک طرف هواپیما تا ساعت ۶:۱۳:۴۸ (خط قرمز بین هواپیما و سامانه) ارتفاع کافی نداشته تا توسط این سامانه قابل کشف باشد؛ و از طرف دیگر بعد از ساعت ۶:۱۴:۳۳ (خط سبز تیره) حتما به آسانی قابل تشخیص بوده است. ولی بین این دو نقطه موضوع به این واضحی نیست؛ به منظره زیر از دید سامانه به سوی هواپیما از پشت تپه ها توجه کنید:





خط دیدهای سامانه به سوی هواپیما

اینجا مشاهده چشمی و محاسبه سرانگشتی جواب نمیدهد، و ما باید به ابزارهای دقیق متوسل شویم:





تپه های مانع در مسیر دید
  • در ثانیه ۶:۱۴:۰۰ (خط زرد) هواپیما با ارتفاع ۱۶۷۶ متر از سامانه قابل کشف بوده است. در واقع اولین امکان کشف هواپیما در میانه مقطع ۶:۱۳:۴۸ تا ۶:۱۴:۰۰ روی میدهد، در این هنگام هواپیما از سطح دریا حدود ۱۶۰۰ متر و نسبت به باند فرودگاه حدود ۶۰۰ متر ارتفاع داشته است. ضمنا فاصله (افقی) از محلی که ما برای سامانه محاسبه کرده ایم همان ۱۹ کیلومتر معروف است. باید توجه کرد که این نتیجه نسبت به موقعیت سامانه نسبتا حساس است: اگر مثلا سامانه حدود یک کیلومتر نزدیکتر به تپه ها بود هواپیما در ۶:۱۴:۰۰ نیز کشف نمیشد.
  • در ثانیه ۶:۱۴:۱۳ (خط نارنجی) هواپیما دوباره از رویت مستقیم سامانه خارج میشود، چون اگر چه هواپیما در این لحظه باز هم بیشتر تا ۱۷۶۸ متر ارتفاع گرفته، ولی موقتا تپه های بلندتری در خط دید بین هواپیما و سامانه قرار میگیرند.
  • در ثانیه ۶:۱۴:۲۴ (خط سبز روشن) هواپیما دوباره از سامانه قابل تشخیص است، و این در مورد همه موقعیتهای جایگزین سامانه در شعاع حدود یک کیلومتری نیز صادق است. ولی باز هم اگر مثلا سامانه در گوشه جنوب- شرقی محوطه نظامی مجاور قرار داشت (جایی که بسیاری از «نظامی نویسها» انتخاب کردند، صرفا چون آنجا یک خاکریز پدافندی وجود دارد) هواپیما با وجود ارتفاع ۱۹۲۸ متری کماکان قابل کشف نبود. البته در آن موقعیت عدد ۱۹ هم به هیچ وجه حاصل نمیشود، و مشاهدات و محاسبات بالاتر ما نیز انواع ناهمخوانی ها را آشکار میکنند.
  • سرانجام در ثانیه ۶:۱۴:۳۳ (خط سبز تیره) ارتفاع ۲۰۷۳ متری هواپیما کافی است تا آن را از تمام موقعیتهای محتمل سامانه قابل تشخیص کند.

پس اگرچه اپراتورها میتوانند روی رادار نظارتی سامانه هواپیما را حدود ۶:۱۳:۵۴ کشف کرده باشند، اما به احتمال قوی تا حدود ۶:۱۴:۲۰ فرصتی فراهم نشده که رادار رهگیری هدف را روی آن قفل کنند. از طرف دیگر ـ بنابر گزارش رسمی سازمان هواپیمایی ـ آنها اولین موشک را حدود ۶:۱۴:۴۱ شلیک کرده اند. چون این سامانه (خودش) به حداقل ۷ ثانیه زمان برای آماده سازی شلیک موشکها نیاز دارد آنها بیش از حدود ۱۰ ثانیه فرصت را برای شلیک از دست نداده اند، که آن هم احتمالا به این برمیگردد که هواپیما در برد موشکها قرار نمیگرفته است.





در اینجا میتوان یادآوری کرد که حتی سامانه ای مانند TOR-M1 قاعدتا به صورت منفرد عمل نمیکند، بلکه در یک ساختار شامل حداقل دو آتشبار و یک رادار هشدار زود هنگام به کار گرفته میشود، و حتی اگر آنها از چنین آرایشی هم استفاده نمیکرده اند ممکن بوده است از یک رادار دیگر داده بگیرند، یعنی زمان کشف هواپیما میتوانسته زودتر بوده باشد؛ ولی خوب در این مورد خاص حتی به این تاملات هم نیازی نبود، چون هواپیما توسط مرکز مراقبت پرواز خودی هدایت میشده است! نکته اینجا اما این است که با هر کدام از این فرضها میبایست روایت رسمی را به سطل زباله انداخت: اینکه ریشه سانحه به اشتباه در «تعیین راستای شمال» به هنگام استقرار سامانه باز میگردد، که البته خودش در مورد سامانه ای که میتواند اهداف را در حال حرکت رهگیری کند داستان بامزه ای است...





در حاشیه (چون موضوع این مقاله نیست) به این هم اشاره کنیم که چرا سردار حاجی زاده نباید دو ادعای «۱۹ کیلومتر» و «موشک کروز» را کنار هم قرار میداد: سطح مقطع راداری یک موشک کروز کوچکتر از آن است که رادار این سامانه از فاصله ۱۹ کیلومتری شانس عملی برای کشف آن داشته باشد؛ و (چون این نوع موشک از پستی و بلندی ها برای کشف نشدن استفاده میکند) در فاصله ۱۹ کیلومتری ـ دقیقا به دلیل وجود همان تپه ها ـ اصلا در خط دید این سامانه نمیبوده است. و البته اینکه یک موشک کروز (زمانی هم که کشف شود) روی صفحه رادار این سامانه تقریبا صد برابر «کم نورتر» از هواپیمایی با شکل و ابعاد بوئینگ ۷۳۷ ظاهر میشود؛ جدا از اینکه حداقل دو برابر سرعت میداشته و در این ارتفاع و حین اوجگیری به هدف نزدیک نمیشده است و …





خلاصه کنیم: اکنون ما هم موقعیتهای هواپیما و هم موقعیت سامانه شلیک کننده موشکها را نسبتا دقیق میشناسیم تا (در یک مقاله بعدی) به آخرین وجه مسئله بپردازیم: موقعیت موشکها از شلیک تا انفجار. خواهیم دید که آیا همه چیز جور در میآید یا اینکه ما باید حکایت را از نو بنویسیم…




https://is.gd/f6R2xC

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

طرز برخورد حضرت علی با مهمان

بیدار باشید، هیچ قِشری از جامعە از خیانت و کلاهبرداری سپاە در اَمان نیست‎

ترامپ به نتانیاهو برای حمله به ایران چراغ سبز داده بود (خاطرات جان بولتون- انگلیسی)